مثنوی بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری

مثنویات : بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری.

روح آزرده. بشکوه گفت جواني فقير با پيري. بروزگار، مرا روي شادماني نيست. بلاي فقر، تنم خسته کرد و روح بکشت. بمرگ قانعم، آن نيز رايگاني نيست. کسي بمثل …

احسان بی ثمر: بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت. ارزش گوهر: مرغی نهاد … اندوه فقر: با دوک خویش، پیرزنی گفت وقت کار … روح آزرده: بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری.

شعر, به شكوه گفت جواني فقير با پيري. به روزگار مرا روي شادماني نيست. بلاي فقر تنم خسته كرد و روح بكشت. به مرگ قانعم آن نيز رايگاني نيست. كسي به مثل من …

دیوان اشعار پروین اعتصامی که شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است …. روح آزرده: بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری

روح آزرده. 1. بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری. 2. بروزگار، مرا روی شادمانی نیست. 3. بلای فقر، تنم خسته کرد و روح بکشت. 4. بمرگ قانعم، آن نیز رایگانی …

روش آفرینش : سخن گفت …

بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری. بروزگار مرا روی شادمانی نیست. بلای فقر تنم خسته کرد و روح بکشت. بمرگ قانعم آن نیز رایگانی نیست. کسی بمثل من اندر …

بلبلی گفت سحر با گل سرخ کاینهمه خار بگرد تو چراستگل خشبوی و نکوئی چو ترا ….. بشکوه گفت جوانی فقیر با پیری بروزگار، مرا روی شادمانی نیستبلای فقر، …